بخش سوم/
گفتوگویِ من با شمسالرحمنخان تندتر شده میرفت که متوجه شدیم آمرصاحب سرِ سرک ایستاده و منتظرِ ماست.
از موتر که پایین شدیم، مولوی ظاهر و شمسالرحمنخان شرایط را عادی و مناسب نشان دادند اما من در میان حرفِ آنها پریده گفتم که ساحه برای رفتنِ شما بسیار خطرناک است و اگر حتمی است که بروید، … ادامه خواندن مســعود و صلح با طالبان
برای جاسازی نوشته، این نشانی را در سایت وردپرسی خود قرار دهید.
برای جاسازی این نوشته، این کد را در سایت خود قرار دهید.